چالش های اشتغال با موضوع کار و بیکاری نه فقط یکی از مهمترین مسائل اجتماعی روز در کشور به شمار می آید. بلکه با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته می توان آن را مهمترین چالش اجتماعی چند دهه آینده نیز به حساب آورد. بیکاری از پیچیده ترین مشکلاتی است که در زمان حاضر وجود دارد و علیرغم توجه مسئولان برای ایجاد کار ایران همواره با انبوهی از دانش آموختگان جویای کار مواجه است. از آنجا که این امر مشکلی اجتماعی و اقتصادی است و ممکن است در آینده به یک بحران تبدیل شود، برای برطرف کردن آن به یک برنامه ریزی درست و هماهنگ نیازمندیم.
برای رسیدن به این مهم با ظهور فناوری های نوین درعرصه های تولید و کارآفرینی تحولات عظیمی در روشهای تولید، توزیع و ساختارتشکیلاتی بنگاهها بوجود آمده است. از یکسو افزایش رقابت در بازارهای داخلی و خارجی شرکتها را ملزم نموده تا فعالیت های خود را بر تولیدات اساسی متمرکز نموده و با ایجاد گرایش به استفاده از پیمانکاران، تامین نیاز از بیرون، بازگشت به تخصص های اولیه، جداکردن وفروش بخشهای غیرمحوری به توسعه بنگاههای کوچک متمایل شوند و از سوی دیگر افزایش درآمد سرانه در کشورهای صنعتی منجر به تغییر ذائقه مصرف کنندگان و تغییر هزینه حمل سبد کالا در کشورها گردیده و مشتریان خواستار کالاهای جدیدتر با عملکردهای متنوع تر و پیچیده تر شده اند. این شرایط موجب تقسیم بازارها به اجزای کوچکتر شده و بازارهای کوچکتر نیز بنگاههای کوچک را ایجاد کرده و توسعه داده اند.
بهره برداری از ساز و کار انتقال سریع در ایران، ملهم از تجربیات جهانی ویژگی های جدید عرصه های تولید و تجارت بر تئسعه صنایع کوچک و بالاخص صنایع دانش بنیان تاکید دارد، زیرا مدل توسعه کشورهای درحال توسعه تاکید بر شکل گیری و گسترش بنگاههای کوچک دارد.
امروزه بنگاههای کوچک در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان مهمترین برنامه اجرایی برای دستیابی به توزیع عادلانه درآمد و ثروت، ایجاد اشتغال، افزایش بهره وری و رشد اقتصادی محسوب شده و با فراهم کردن بستر مناسب برای کارآفرینی و نوآوری علل جذب و هدایت سرمایه ها درمسیر توسعه اقتصادی کشور به حساب می آیند.
در حال حاضر سرمایه گذاری در اکثر کشورهای دنیا به سمت بنگاههای کوچک و متوسط و زودبازده تمایل دارد که توجه به این بنگاهها در شرق آسیا و توفیقات آنها در این راه گواه این مدعاست.
در ایران صنایع کوچک 93 درصد کل واحدهای صنعتی کشور را تشکیل می دهد و بطور متوسط 45 درصد اشتغال بخش صنعت توسط صنایع کوچک ایجاد شده است. در کشورهای مختلف تعریف شرکت های کوچک متفاوت است و به عواملی چون وسعت کشور، سطح اقتصادی آن و مهمتر از آن به هدف و منظوری که از متمایز بودن شرکت های کوچک از شرکت های بزرگ وجود دارد، بستگی پیدا می کند.
بطور نسبی در مدیریت شرکت های کوچک تخصص در سطح کمی وجود دارد و تماس بین مدیریت، کارکنان، عرضه کنندگان و مشتریان معمولا خصوصی و رو در رو می باشد.
توجه و روی آوردن به رشد و گسترش صنایع کوچک، زودبازده و کارآفرین به عنوان یکی از راههای توسعه اقتصادی طی سه دهه اخیر همواره مورد توجه کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه بوده است . نیاز به سرمایه اندک، بازده بالا و انعطاف پذیری توجیه اقتصادی صنایع کوچک را بیش از پیش نمایان می کند. اما متاسفانه با وجود امتیازات چشمگیر و نقش مهم بنگاههای کوچک در توسعه اقتصادی کشورمان موانع و مشکلات فراوانی برسر این بنگاهها قرار دارد که متضررین اصلی این امر سرمایه گذاران هستند.
نیاز به بازاریابی برای بنگاههای کوچک جهت دسترسی به منابع مختلف بازار ضروری است. برای بنگاههای کوچک می توان دو زیر گروه مهم و مجزا تعریف کرد که از نظر اقتصادی دو نقش مشخص ایفا می کنند. یکی بنگاههای کوچکی که نیازهای عمومی مصرف کنندگان را تامین می کنند. اینگونه بنگاهها معمولا ساختار سنتی داشته و اساسا بر فناوری های ساده استوار هستند و محصولات آنها نیز در بازارهای محلی جذب می شوند. اغلب این بنگاهها بوسیله یک نفر صاحب کا اداره می شود و افراد شاغل در آنها فاقد آموزش های لازم و مهارتها ی مدیریتی هستند.
نوع دوم بنگاههای کوچک بنگاههائی هستند که کالاها و مواد واسطه ای را برای صنایع بزرگ تامین می کنند که این بنگاهها از فناوری بسیار پیشرفته استفاده کرده و کارکنان خود را از میان افراد آموزش دیده و متخصص استخدام می کنند.
این بنگاهها ورای یک بازار محلی و در مقیاس ملی فعالیت می کنند، اما معمولا فاقد قابلیت بازاریابی بین المللی هستند که این بنگاههای کوچک در کشور با مشکلاتی نظیر وجود خریدهای انحصاری، قراردادهای غیرقابل تغییر، وجود بازارهای انحصاری در بخشهای مختلف، رقابت یارانه ای از سوی شرکتهای دولتی، فقدان مکانیزم های بازار و عدم دسترسی به کانال های توزیع بین المللی و پرداخت هزینه بیشتر جهت خرید مواد خام مواجه هستند.
مهمترین موانع و مشکلات مالی فراروی بنگاههای کوچک عبارتند از؛ عدم وجود بانک های تخصصی جهت پرداخت تسهیلات به بنگاههای کوچک، مشکلات بیشتر بنگاههای کوچک برای ارائه وثیقه های بانکی جهت اخذ وام، عدم دریافت به موقع درآمد حاصل از فروش محصولات بنگاههای کوچک و فقدان سرمایه گذاری های مشترک خارجی در ایران.
هزینه جمع آوری و فرآوری اطلاعات می تواند قابل ملاحظه باشد و با توجه به اینکه اطلاعات همیشه نمی تواند درآمد زا باشد، در نتیجه بنگاههای کوچک اولویت زیادی به دسترسی به اطلاعات نمی دهند. عدم وجود اطلاعات معمولا منجر به تصمیم گیری های غلط در مورد کیفیت و کمیت اطلاعات، افزایش قیمتها و احتمالا ورشکستگی های غیرضروری می شود.
گفتنی است؛ به منظور تقویت و توسعه هرچه بیشتر بنگاههای کوچک راهکارهایی اجرایی نظیر؛ جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی، تعدیل سیاستها برای افزایش سهم بنگاههای کوچک در تولید ناخالص داخلی، افزایش تلاشها برای ایجاد اشتغال از طریق توسعه خوداشتغالی، فعالیت های کارآفرینی و فعالیت های اقتصادی گروهی در مناطق روستایی، توسعه منابع مالی داخلی، توسعه بخش تعاونی، ساده سازی چارچوب مقررات سرمایه گذاری در بخش تولیدات صنعتی، کاهش نرخ مالیات، اعطاء تسهیلات ارزی به بخش خصوصی، افزایش وامها و سایر تسهیلات مالی به وسیله ساده سازی نظام بانکی، اعطای معافیت از مالیاتها و عوارض دولتی به سرمایه گذاران در مناطق محروم، بالا بردن سطح مهارتی کارگران شاغل در بنگاهها، تقویت خوشه های صنعتی در اصناف مختلف، تشکیل سازمان صنایع کوچک و تشکیل یک شورای مشورتی سیاستگذاری بنگاههای کوچک و غیره باید مورد توجه قرار گیرد.
طی 15 سال گذشته نقش و جایگاه بنگاههای کوچک، علیرغم حجم کم سرمایه مورد نیاز و میزان اشتغالزایی بالای آنها خصوصا در بخش صنعت و اقتصاد ایران رو به کاهش بوده است. بنابراین بنگاههای کوچک ایران قادر نبوده اند دارای مزیت نسبی نسبت به بنگاههای بزرگ در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور باشند. به نظر می رسد که کاهش مزیت بنگاههای کوچک نسبت به صنایع بزرگ، متاثر از عوامل دون بنگاهی و برون بنگاهی آنها باشد. همچنین قدرت بازاریابی این بنگاهها برای فروش محصولات خود به علت عدم اطلاع کافی از نیازهای بازار در اقصی نقاط کشور وهمچنین بازارهای خارج از کشور بسیار ضعیف بوده و لذا این بنگاهها
با مشکل کمبود تقاضا برای محصولات خود مواجه شده و این امر در کاهش فروش و سوددهی آنها موثر می باشد.
به طور کلی در یک جمع بندی نهایی اگر مشکل وثیقه بانکی و اخذ ضمانت های مضاعف و تامین اعتبار طرح های بنگاههای کوچک با تاکید بر بنگاههای کوچک اقتصادی زودبازده و کارآفرین در بانکها حل شده و شهرکهای صنعتی نیز به صورت خوشه های صنعتی وارد عمل شوند، دولت می توان با تسهیلاتی بلندمدت و درگردش و ساماندهی بازار و بازاریابی محصولات تولیدی به بنگاههای کوچک کمک کرده و از این بنگاهها به عنوان عامل مهمی در راه پیشرفت جامعه و رسیدن آن به قدرت اول منطقه بهره گیرد.
نویسنده: تنظیم کننده: اکرم عباس نژاد